دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
رئیس دانشگاه قم

حوزه/ دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی گفت: به نظرم خلأ مهم در علوم انسانی در دانشگاه‌های ما مطالعات انسان‌شناسی انتقادی است و ما دو واحد درسی در این زمینه نداریم تا مشخص کنیم اندیشمندان علوم انسانی موجود چه تصویری از انسان دارند که چنین نظراتی ارائه می‌دهند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، مراسم افتتاحیه هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی و ششمین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی، روز گذشته در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی رئیس دانشگاه قم، در این کنگره به سخنرانی پرداخت که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

لازم است ابتدا به شهدای مظلوم فلسطین و غزه درود بفرستیم که بیش از یک ماه است مظلومانه و البته مقتدرانه، پوچی شعارهایی که ده‌ها سال است جهان غرب، بشریت را به وسیله آنها به سخره گرفته را نشان دادند، در واقع مردم غزه، شعارهایی همانند آزادی و حقوق بشر که توسط غربی‌ها به شکل پوچ سر داده می‌شوند را به سخره گرفتند، چراکه همه جهان غرب و رژیم صهیونیستی دست به دست هم داده‌اند تا این مردم مظلوم را از بین ببرند اما ان‌شاءالله پیروزی با جبهه حق است.

هدف کنگره علوم انسانی اسلامی

لازم است با اشاره به وضعیت این روزهای غزه نکاتی را درباره اهمیت علوم انسانی اسلامی بیان کنم، مدت‌هاست عده‌ای از اندیشمندان‌ و دغدغه‌مندان نسبت به علوم انسانی در دنیا و در ایران از احتضار علوم انسانی و بعضا تعطیلی و حتی مرگ علوم انسانی سخن به میان می‌آورند، لذا کلماتی همانند علوم انسانی معطل و علوم انسانی مرده به میزان زیادی در سخنان این افراد قابل مشاهده است، بنده هم موافق این ایده هستم و معتقدم علوم انسانی موجود و رایج مرده و چه بهتر که مرده باشد، چراکه آن علوم انسانی که توجیه کننده جنایات بی‌سابقه صهیونیست‌ها با نام دفاع از آزادی، حقوق بشر و جنگ با تروریسم باشد، همان بهتر که مرده باشد.

مردم مظلوم غزه این خدمت را به بشریت و مجامع علمی داشتند که یک تنه پوچی بسیاری از این شعارها را نشان دادند، الان مشاهده می‌کنیم در دانشگاه‌های بزرگ غربی همانند دانشگاه هاروارد دانشجویان نام هزاران کودک شهید در غزه را می‌نویسند در حالی‌که قبلا کسی جرأت نداشت هولوکاست یا صهیونیسم را زیر سوال ببرد، علوم انسانی موجود واقعا راهگشا نیست و به همین دلیل فلسفه کنگره علوم انسانی اسلامی و مجمع عالی علوم انسانی اسلامی این است که قدرت ایده علوم انسانی اسلامی را نشان دهد.

یکبار خبرنگاری از حضرت امام(ره) در زمان تبعید سوال می‌پرسد که شما می‌گویید شاه باید برود و رژیم ساقط شود پس بعد از آن چه می‌شود؟ امام(ره) پاسخی الهی می‌دهند و می‌فرمایند، مسئله ما اصلا شاه نیست بلکه ما می‌خواهیم مسیر حرکت بشر را اصلاح و ریل‌گذاری را تغییر دهیم، ما می‌خواهیم ساختمان عظیم سازمان ملل بر بنیان توحید استوار شود و علم ‌نیز بر بنیاد توحید شکل بگیرد، با این اوصاف انقلاب اسلامی در تلاش برای تغییر در علوم انسانی بوده و طرفدار علوم انسانی است که دغدغه‌مند انسانِ ایرانی و مسلمان و کل بشریت باشد، این علوم انسانی همانند هوای تنفس جامعه انسانی است و بشر و انسان را آنگونه که هست، توصیف، تبیین، هدایت و راهبری می‌کند.

تفسیر علوم انسانی اسلامی از انسان

شخصی مانند آگوست کنت، انسان را خداگونه در نظر می‌گیرد، انسان مورد نظر داروین هم یک حیوان ارتقا یافته است لذا علوم انسانی که بر پایه مبانی آن‌ها باشد مشکلات انسان را حل نمی‌کند.

به تعبیر فلسفه اسلامی، انسان عین الربط به حق است و چنین انسانی در علوم انسانی اسلامی مورد مطالعه است، ما معتقدیم این تفسیرها از انسان باید اصلاح شود چون تا وقتی تفسیر آگوست کُنتی و داروینیستی را مورد نظر داشته باشیم همین آش است و همین کاسه است، عقلانیت مورد نظر آنها عقلانیت حیوانِ اسکینری است و طبیعتاً راهگشای بشر نخواهد بود و آرمان چنین بشری، لیبرالیسم، سودگرایی و لذت‌جویی همه جانبه است و با علمی که در تلاش برای ارتقای انسان به مرحله ملکوتی است تفاوت بسیاری دارد.

به نظرم خلأ مهم در علوم انسانی در دانشگاه‌های ما مطالعات انسان‌شناسی انتقادی است و ما دو واحد درسی در این زمینه نداریم تا مشخص کنیم اندیشمندان علوم انسانی موجود چه تصویری از انسان دارند که چنین نظراتی ارائه می‌دهند، توجه به انسان‌شناسی قرآنی نیز اندک است و باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد، الان افتتاحیه هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی است که با همکاری شصت نهاد حوزوی و دانشگاهی برگزار می‌شود، این کنگره علی‌رغم اینکه وابسته به هیچ مرکزی نبوده و خودجوش است اما برکات زیادی داشته، در دوازده سال گذشته این حرکت صورت گرفته و با کمترین هزینه بیشترین فایده‌مندی را داشته و تاکنون بالغ بر هفتصد مقاله علمی پژوهشی را تولید کرده‌ایم و شبکه‌ای از سه هزار و سیصد محقق و پژوهشگر داخلی و خارجی دغدغه‌مند نسبت به علوم انسانی را ایجاد کرده‌ایم.

پذیرای منتقدان علوم انسانی اسلامی هستیم

در این دوره ابتکاری به خرج دادیم و برای اولین بار کنگره را در ۱۰ روز برگزار می‌کنیم و تا اول آذر ادامه دارد و روزانه کمیسیون‌هایی برای علوم انسانی اسلامی برگزار می‌کنیم، از دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هایی همانند دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شاهد، دانشگاه شهید بهشتی و بسیاری از مراکز دیگر که با ما همکاری کردند تقدیر و تشکر می‌کنم، همچنین از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تشکر می‌کنم.

در کنگره هفتم ۳۳۵ مقاله تایید شده که ۱۱۰ مورد از آنها عرضه شده و مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند، کنگره علوم انسانی از همان ابتدا گارد خود را نسبت به منتقدان علوم انسانی اسلامی‌ و منتقدان علم دینی باز کرد و از آنها هم دعوت کردیم و گفتیم به هر ترتیبی که خودتان تنظیم می‌کنید حاضریم خدمت برسیم و گفت‌وگوی علمی انجام شود، چون این فضا تقلیدی نیست بلکه هر کسی مدعی نقد یا دفاع از علوم انسانی است می‌تواند در یک جمع رسمی، دیدگاه‌های خود را بیان کند و ما آماده بحث و تبادل نظر با او هستیم، تحولاتی هم در وزارت علوم در زمینه علوم انسانی با درایت وزیر علوم انجام شده و امیدواریم این تحول مستمر باشد و ما هم در کنگره علوم انسانی اسلامی آمادگی انجام وظایف را داریم.

نیاز انسان به اخلاق و فقه

همچنین عطاءالله رفیعی آتانی، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

یکی از کارهایی که نیازمند آن هستیم طبقه‌بندی علومِ درست است، موضوع علوم انسانی، انسان است لذا منظور ما این نیست که فاعل شناسا، انسان باشد، بلکه خود انسان موضوع علم قرار می‌گیرد، انسان هم دارای جهان‌های مختلفی برای زیست است که می‌توان آنها را متمایز کرد و دانش مرتبط با هریک را تشخیص داد، اولین جهان انسانی، جهان کنش‌گران است و مثلاً فعالان بازار بورس یا سیاست، در زمره کنش‌گران قرار می‌گیرند، فعال بازار بورس اگر دانشی به نام اقتصاد یا مداخله‌گری به نام دولت هم وجود نمی‌داشت باید تصمیم درست اقتصادی بگیرد و در این راستا تصمیم‌گیرنده باید به خوبی، هدف را تشخیص دهد.

انسان در این لایه به دانش‌هایی مانند اخلاق و فقه نیاز دارد، چون مسئله وی این است که بداند چه نوع تصمیمی درست است؟ بنابراین اگر دانش و دانشمندی در چنین شرایطی می‌خواهد به انسان کمک کند باید تصمیم درست را برای وی تشریح کند، دومین جهانِ انسانی، جهان مداخله‌گران است، منظور از مداخله‌گران به معنای عام، دولت و تکنولوژی است که در زندگی کنش‌گران مداخله می‌کنند و لذا وظیفه دولت تصمیم بهینه نیست بلکه مداخله بهینه است، مفاهیم بنیادین اجتماعی همانند عدالت و پیشرفت در اینجا مطرح می‌شوند، در این حوزه از دانش متعارف همانند علم اجتماعی استفاده نمی‌کنیم بلکه از فلسفه و اخلاق استفاده می‌کنیم.

ظرفیت بالای علوم انسانی

وقتی از یک مکتب فکری صحبت می‌کنیم منظورمان این است که آن مکتب باید بتواند برای ما مراحل حرکت به سمت یک‌ مسیر را نشان دهد و وقتی از مکتب فکری اسلامی صحبت می‌کنیم نیز چنین چیزی صادق است، باید توجه داشت که وضعیت هر رشته متفاوت است و مثلا یک اقتصاددان لزوماً یک سیاستگذار خوب یا معامله‌گر نیست بلکه صرفا یک تحلیل‌گر است، لذا باید در نظر داشته باشیم شأن هر دانش در علوم انسانی متفاوت است و هرکدام دنبال حل مشکل خاصی هستند.

ما ظرفیت بالایی در زمینه علوم اسلامی داریم، لذا باید علوم مختلف را تفکیک کرده و معارفمان را زنده کنیم به صورتی که در عرصه عمل کارایی داشته باشند و مثلا ادبیات اخلاقی لازم را برای جامعه تولید کنیم چون کارایی زیادی در زندگی عموم مردم دارد و از علوم‌ سکولار کنونی که در دام آنها افتاده‌ایم رهایی پیدا می‌کنیم.

انتهای پیام ۳۱۳/۱۷

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha